تو را لمس کردم در آغوش او...
تو که برای آغوش دیگری زاده شده ای، در سرزمین آغوشم جایی برای تو نیست.
سرزمین آغوش من لباس سپید رازقی میخواهد...
سرزمین مقدس آغوشم...
و باز من ماندم و تو و این دل ناماندگار بی درمان