من زاده ی توام،
و تو سبز و من...
نمیدانم...
تو آنقدر پریشانی، که من ساده هم ترکیب تو را نمیشناسم ...
یا آنقدر پیچیده، که تارهای وجودم در آمیختگی با تو درگیرند.
که یادگار ماندگار تو، لطافت قدرتست...
و باز هم مدیونیم...
و باز هم...
حمد
آسودگی اتفاق را دوس دارم.. بی دغدغه می افتد..
آسودگی اتفاق را دوس دارم.. بی دغدغه می افتد..